دلبازی
لغتنامه دهخدا
دلبازی . [ دِ ] (حامص مرکب ) دل بازی . حالت و چگونگی دل باخته . (یادداشت مرحوم دهخدا). دل باختگی :
نخست با تو به دلبازی اندرآمده ام
چو دل نماند تن دردهم به جانبازی .
رجوع به دلباز و دل باختگی شود. || تهور و گستاخی . (ناظم الاطباء).
نخست با تو به دلبازی اندرآمده ام
چو دل نماند تن دردهم به جانبازی .
سوزنی .
رجوع به دلباز و دل باختگی شود. || تهور و گستاخی . (ناظم الاطباء).