دغوللغتنامه دهخدادغول . [ ] (اِ) ساغری بود بزرگ ، بدان آب کشند. (لغت فرس اسدی ) : خواجه فرموش کرد آنچه کشیدآب فرغونها بسی به دغول .؟ (از لغت فرس اسدی ).