ترجمه مقاله

دعسقة

لغت‌نامه دهخدا

پیش آمدن . (از منتهی الارب ). روی آوردن و اقبال . (از اقرب الموارد). || پس رفتن . (از منتهی الارب ).پشت کردن و ادبار. (از اقرب الموارد). || راندن . (از منتهی الارب ). طرد. (از اقرب الموارد).
دعسقة. [ دَ س َ ق َ ] (ع مص ) حمله آوردن بر کسی . || پامال کردن شتران حوض را و شکستن آن . || راست و درست شدن شتران . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کوشش کردن در رفتار.
ترجمه مقاله