دشمن شکار
لغتنامه دهخدا
دشمن شکار. [ دُ م َ ش ِ ] (نف مرکب /ص مرکب ) شکار کننده ٔ دشمن . که دشمن بدست کند. آنکه دشمنان را گرفتار می کند. (ناظم الاطباء) :
لشکر گزار باشد دشمن شکار باشد
دینار بخش باشد دینار بار باشد.
|| (ن مف مرکب / ص مرکب ) که شکار دشمن شود. که در دست دشمن افتد.
لشکر گزار باشد دشمن شکار باشد
دینار بخش باشد دینار بار باشد.
منوچهری .
|| (ن مف مرکب / ص مرکب ) که شکار دشمن شود. که در دست دشمن افتد.