دست انبو
لغتنامه دهخدا
دست انبو. [ دَ اَم ْ ] (اِ مرکب ) دست انبویه . دستنبویه . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ) :
یار دست انبو به دستم داد و دستم بو گرفت
وه چه دست انبو که دستم بوی دست او گرفت .
و رجوع به دست انبویه شود.
یار دست انبو به دستم داد و دستم بو گرفت
وه چه دست انبو که دستم بوی دست او گرفت .
؟
و رجوع به دست انبویه شود.