ترجمه مقاله

دریافته

لغت‌نامه دهخدا

دریافته . [ دَرْ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نعت مفعولی (در معنی فاعلی ) از دریافتن . (یادداشت مرحوم دهخدا). عاقل . فهیم . بافهم . با ادراک : ابوسهل حمدوی مردی کافی و دریافته است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 145). مردی سخت کافی و دریافته بود. (تاریخ بیهقی ص 395). سلطان مسعود... داهی تر و بزرگتر و دریافته تر از آن بود که تا خواجه احمد حسن برجای بود وزارت به کسی دیگر دهد. (تاریخ بیهقی ص 149). از وی [ حاجب غازی ] صورتها می بنگاشتند و امیر [ مسعود ] البته نمی شنود و بر وی چنین چیزها پوشیده نشدی و از وی دریافته تر... پادشاه کسی ندیده است . (تاریخ بیهقی ص 138). || نعت مفعولی (در معنی مفعولی ). مدرک . معلوم . مفهوم . (دهار). محسوس . به حس دریافته . (دهار).
ترجمه مقاله