ترجمه مقاله

درنه جریت

لغت‌نامه دهخدا

درنه جریت . [ دُ ن َ/ ن ِ ج ِ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) (از: درنه ، تازیانه + جریت ، جریب ) باشد و آن مساحتی است معین ، و آن بازیی است که جوانان کارآزموده کنند و آن چنانست که میدانی بقدر دو سه جریب و زیاده معین و آب پاشی کنند و بر دو طرف آن از طول دو نشان نصب نمایند تا از آن بگذرندو جوانان دو دسته شوند بالمناصفه ، نصفی بر این نشان و نصفی بدان نشان ایستند، و دو تیر بلند را مانند تازیانه چینند و یکی را این دسته و دیگری را آن دسته گیرد، آنگاه نقاره چیان شروع به طبل جنگ نواختن کنند،پس بزرگ ِ یکی از دسته ها درنه ٔ خود را بدست گیرد و رو به صف مخالف آید تا نزدیک به ایشان رسد، بزرگ این دسته نیز درنه را گیرد و از پی او دود، و او رو به دسته ٔ خویش به هزیمت رود، و گاه باشد که چنان گریزد که اولی به او نرسد و گاه هست که رسد و درنه میزند و همچنان زده زده او را به داخل دسته ٔ خودش نماید و بهرحال یکی از آن دسته به جلدی تام برآید و درنه ٔ او را ستانده به تعاقب آنکه به تعاقب آمده بود رود، او نیز رو به دسته ٔ خود با آن سر میدان به هزیمت رود، درنه بخورد یا نخورد به شرحی که گذشت ، و علی هذا القیاس تا طرفین خسته گردند. (از لغت محلی شوشتر، خطی ).
ترجمه مقاله