ترجمه مقاله

درغان

لغت‌نامه دهخدا

درغان . [ دَ ] (اِخ ) شهری است در حوالی سمرقند. (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). شهری است از این سوی سمرقند. (لغت فرس اسدی ). شهری است بر ساحل جیحون و آن ابتدای مرز خوارزم است از ناحیه ٔ بالای جیحون و پایین آمل و در سر راه مروو فاصله ٔ آن با جیحون در حدود دو میل است که همه اش مزارع و بساتین می باشد و یاقوت گوید من آنرا به سال 616 هَ . ق . دیده ام . (از معجم البلدان ) :
کنون بدست یکی بنده ٔ خداوند است
همه ولایت او از بحیره تا درغان .

عنصری .


ترجمه مقاله