دراززنخلغتنامه دهخدادراززنخ . [ دِ زَ ن َ ] (ص مرکب ) آنکه چانه و زنخ کشیده و دراز دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا). أذقن . ذَقناء: سَلجَم ؛ سر دراززنخ . (منتهی الارب ).