دحوقلغتنامه دهخدادحوق . [ دَ] (ع ص ) درخشان چشم . || ناقه ای که زهدان آن بیرون افتاده باشد بعد از ولادت . (منتهی الارب ). اشتر که رحم وی بیرون آید پس از زادن . (مهذب الاسماء).