داورگهلغتنامه دهخداداورگه .[ وَ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) محکمه . داورگاه : به داورگه نشاندی داوران رابکندی بیخ و بن بدگوهران را.فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).