ترجمه مقاله

دالیة

لغت‌نامه دهخدا

دالیة. [ ی َ ] (ع اِ) دولاب . (منتهی الارب ). دولاب که بگاو گردد. (مهذب الاسماء). قسمی آلت آبیاری . (مفاتیح العلوم ). چرخ آب . چرخ آب کش . چرخ آبی که بدست کشند یا بگاو. ج ، دوالی . (مهذب الاسماء). || کوزه ٔ دولاب . (منتهی الارب ). || تنه ای دراز که در سر آن یک طرف رسن از برگ خرما و مانند آن بندند و در طرف دیگر دلو و نحو آن بسته بدان آب پاشی نمایند. (منتهی الارب ). || انگور نیمرس اندک سیاهی گرفته . (منتهی الارب ). انگور لک زده . رجوع به لک زدن شود. || غوره که بجائی آویخته شود تا پخته گردد و بخوردن درآید. ج ، دوالی . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله