ترجمه مقاله

دارخور

لغت‌نامه دهخدا

دارخور. [ خُرْ ](اِخ ) دهی از دهستان قوره تو بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین در 15هزارگزی شمال خاوری قصرشیرین . و کنار رودخانه قوره تو و مرز ایران . تپه ماهور. گرمسیر و دارای 50 تن سکنه است . آب آن از رودخانه قوره تو. محصولات آنجا غلات ، دیم . لبنیات . راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ترجمه مقاله