ترجمه مقاله

خیلاء

لغت‌نامه دهخدا

خیلاء. [خ ُ ی َ / خ ِ ی َ ] (ع اِمص ) تکبر. بزرگ منشی . (یادداشت مؤلف ). یقال : اختال الرجل و به خیلاء و خیلاء؛ یعنی خرامید آن مرد با کبر و بزرگ منشی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). تکبر : چون در هر دوری و قرنی بندگان را بطر نعمت و نخوت ثروت و خیلاء رفاهیت از قیام به التزام اوامر باری جلت قدرته و علت کلمته بالغمی آمده ست . (جهانگشای جوینی ). و ملوک و اشراف اطراف از خیلاء کبریا و بطر عظمت و جبروت بر ذروه ٔ اوج العظمة. (جهانگشای جوینی ). || پندار. خیال .
ترجمه مقاله