خوش آوازی
لغتنامه دهخدا
خوش آوازی . [ خوَش ْ / خُش ْ ] (حامص مرکب ) خوش صدائی . خوش نغمه ای . خوش الحانی :
خوش آوازی ناله ٔ چنگ او
خبر دادش از روی گلرنگ او.
جهانجوی را زآن دل آرام چست
خوش آوازی و خوبی آمد درست .
خوش آوازی ناله ٔ چنگ او
خبر دادش از روی گلرنگ او.
نظامی .
جهانجوی را زآن دل آرام چست
خوش آوازی و خوبی آمد درست .
نظامی .