خوشترک
لغتنامه دهخدا
خوشترک . [ خوَش ْ / خُش ْ ت َ رَ ] (ص تفضیلی ، ق مرکب ) کمی خوش آیندتر. قدری نیکوتر. (ناظم الاطباء).کمی بهتر. || نرم تر. آرام تر :
ما که با داغ نام سلطانیم
ختلی آن به که خوشترک رانیم .
فرس خوشترک ران که صحرا خوش است .
|| بسیار خوشتر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
ما که با داغ نام سلطانیم
ختلی آن به که خوشترک رانیم .
نظامی .
فرس خوشترک ران که صحرا خوش است .
نظامی .
|| بسیار خوشتر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).