خورشیدچتر
لغتنامه دهخدا
خورشیدچتر. [ خوَرْ / خُرْچ َ ] (ص مرکب ) آنکه خورشید چتر و علامت اوست . کنایه از عالی رتبه :
خسرو خورشیدچتر آنکه ز کلک و کفش
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب .
در جهان تا سایه و خورشید را باشد نشان
سایه ٔ خورشیدچترت در جهان پاینده باد.
خسرو خورشیدچتر آنکه ز کلک و کفش
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب .
خاقانی .
در جهان تا سایه و خورشید را باشد نشان
سایه ٔ خورشیدچترت در جهان پاینده باد.
خواجه جمال سلمان (از آنندراج ).