ترجمه مقاله

خوبگویی

لغت‌نامه دهخدا

خوبگویی . (حامص مرکب ) خوش سخنی . خوب گفتاری . نکوسخنی . حسن مقال . شیرین زبانی . (یادداشت بخط مؤلف ) :
خوبگویی ای پسر بیرون برد
از میان ابروی دشمنْت چین .

ناصرخسرو.


ترجمه مقاله