خوارریلغتنامه دهخداخوارری . [ خوا / خا رِ رَ] (اِخ ) رجوع به «خوار» مرکز قشلاق شود : بیاوردلشکر سوی خوارری بیاراست جنگ و بیفشرد پی .فردوسی .