خواب منجره
لغتنامه دهخدا
خواب منجره . [ خوا / خا م َ ج َ رَ / رِ ] (ص مرکب ) بدخواب . قوشقو. بی آرام . (یادداشت بخط مؤلف ) :
نزد تو آمدم من و شاهد بحجره در
در آرزوی مرغ شده خواب منجره .
نزد تو آمدم من و شاهد بحجره در
در آرزوی مرغ شده خواب منجره .
سوزنی .