ترجمه مقاله

خواب بند

لغت‌نامه دهخدا

خواب بند. [ خوا / خاب َ ] (اِمص مرکب ) عمل خواب بندی . خواب مصنوعی : فلان را خواب بند کردند. (یادداشت بخط مؤلف ). || (نف مرکب ) آن که کسی را بخواب عملی بخواباند. هیپنوتیزر . || افسون و عزیمتی که بدان خواب مردم بسته شود. (آنندراج ).
ترجمه مقاله