خط بغداد
لغتنامه دهخدا
خط بغداد. [ خ َطْ طِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خط دوم از هفت خط جام و بعضی خط اول را گفته اند. (از برهان قاطع) :
چون جام گیری داد ده می تا خط بغداد ده
بغداد ما را یاد ده سودای خوبان تازه کن .
زآن جام که خط بغداد داشتی
بیش از هزار دجله مزیدم بصبحگاه .
جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا
باز هم در خط بغداد فکن بار مرا.
چون جام گیری داد ده می تا خط بغداد ده
بغداد ما را یاد ده سودای خوبان تازه کن .
خاقانی .
زآن جام که خط بغداد داشتی
بیش از هزار دجله مزیدم بصبحگاه .
خاقانی .
جام می تا خط بغداد ده ای یار مرا
باز هم در خط بغداد فکن بار مرا.
خاقانی .