ترجمه مقاله

خصوصاً

لغت‌نامه دهخدا

خصوصاً. [ خ ُ ] (ع ق ) بطور خصوص و علی الخصوص و بخصوص . بویژه . (ناظم الاطباء) : طبع بشریت است و خصوصاً از آن ملوک که دشوار آید ایشان را دیدن کس که مستحق جایگاه ایشان باشد. (تاریخ بیهقی ). و نخجیرگاهی معروف است خصوصاً کوهستان کوبنجان . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). و این احتیاط واجب آمد نگاه داشت نسل را خصوصاً نژاد پادشاهی . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ). خصوصاً در شب بتقریب در محلی آن قصه ٔ غلبه گرگرا عرضه داشتم . (انیس الطالبین ).
ترجمه مقاله