خسائیدن
لغتنامه دهخدا
خسائیدن . [ خ َ دَ ](مص ) به دندان ریش کردن . (صحاح الفرس ) :
دریا دو چشم و بر دل آتش همی فزاید
مردم میان دریا و آتش چگونه شاید
نیش نهنگ دارد دل را همی خساید
ندهم که ناگوارد کایدون نه خرد خاید.
دریا دو چشم و بر دل آتش همی فزاید
مردم میان دریا و آتش چگونه شاید
نیش نهنگ دارد دل را همی خساید
ندهم که ناگوارد کایدون نه خرد خاید.
(احوال و اشعار رودکی سعید نفیسی ج 3 ص 993).