خرامین
لغتنامه دهخدا
خرامین . [ خ َ ] (اِ) نوعی از علف باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) :
بماندم اینجا بیچاره راه گم کرده
نه آب با من یک شربه ناخر امینا.
بماندم اینجا بیچاره راه گم کرده
نه آب با من یک شربه ناخر امینا.
بهرامی (از لغت فرس اسدی ).