ترجمه مقاله

خدر

لغت‌نامه دهخدا

خدر. [ خ ِ ] (ع اِ) پرده برای دختران درگوشه ٔ خانه . (از منتهی الارب ). ج ، اخدار، خدور، اَخادیر. (از متن اللغة) (از معجم الوسیط). || جایگاهی که زن در آن باشد. (از متن اللغة). || پرده . (از مهذب الاسماء) (از متن اللغة). اخص ّ موالید را که از خِدر غیب و مجرا بصحرا آورد. (از سنائی در مقدمه ٔ حدیقه ). || هر آنچه بدیدن نیاید از خانه و جز آن . ج ، اخدار، خُدور، اَخادیر. (منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط). || چوب که بجامه درکشیده بر پالان شتر نصب کنند. (منتهی الارب ). ج ، اخدار، خدور، اخادیر. (از متن اللغة). || بیشه ٔ شیر. (منتهی الارب ). ج ، اخدار، خدور، اخادیر. (از متن اللغة) (از معجم الوسیط).
ترجمه مقاله