خدجلغتنامه دهخداخدج . [ خ َ ] (ع مص ) لرزیدن . || ترسیدن . || تحمل ضرر و آسیب کردن . || سیخک به گردن خر یا بپای گاو زدن . (از دزی ج 1 ص 353).