ترجمه مقاله

خداپرست

لغت‌نامه دهخدا

خداپرست . [ خ ُ پ َ رَ ] (نف مرکب ) متأله . معتقد بخداوند. مؤمن بخدا. مقابل دهری . آنکه عالم و امور آن را متکی بر خدایی می داند. (یادداشت بخط مؤلف ). متدین . موحد. دیندار. (ناظم الاطباء) :
عقل جهان طلب در آلودگی زند
عقل خداپرست زند درگه صفا.

خاقانی .


مگر بشهر شما یک نفر مسلمان نیست
خداپرست مگر اندرین بیابان نیست .

؟


ملک بخندید و ندیمان را گفت : چندان که مرا در حق خداپرستان ارادات است و اقرار مراین شوخ دیده را عداوتست و انکار. (گلستان ).
ترجمه مقاله