خجسته فال
لغتنامه دهخدا
خجسته فال . [ خ ُ ج َ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) آنکه طالع نکو دارد. آنکه فال نکو دارد. آنکه فالش خجسته است . آنکه طالعش مبارک است :
گفت ای مرغ اگر خبرت خیر است خجسته فال باد. (قصص الانبیاء ص 32).
چون سال نو ز صدر جهان شد خجسته فال
فال جهان خجسته شوداز جمال صدر.
نظام دین شه میرانیان که بر شاهان
خجسته فال تر است از همای و از شهباز.
در بزم تو می خجسته فال است
یعنی ببهشت می حلال است .
گفت ای مرغ اگر خبرت خیر است خجسته فال باد. (قصص الانبیاء ص 32).
چون سال نو ز صدر جهان شد خجسته فال
فال جهان خجسته شوداز جمال صدر.
سوزنی .
نظام دین شه میرانیان که بر شاهان
خجسته فال تر است از همای و از شهباز.
سوزنی .
در بزم تو می خجسته فال است
یعنی ببهشت می حلال است .
نظامی .