ترجمه مقاله

خبرگزار

لغت‌نامه دهخدا

خبرگزار. [ خ َ ب َ گ ُ ] (نف مرکب ) آنکه اطلاعات لازم را برای روزنامه ٔ می برد یا می نویسد یا تلگراف می کند. (یادادشت بخط مؤلف ). آنکه برای مؤسسات پخش خبر کسب خبر می کند و آنرا بدست آن مؤسسه می سپارد، مخبر || مُنهی :
از من خدایگان همه شرق و غرب را
درساعت این خبر بگزار ای خبرگزار.

منوچهری .


|| راوی .
ترجمه مقاله