خاک توده
لغتنامه دهخدا
خاک توده . [ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) توده ٔ خاکی که برای مشق تیراندازی سازند. (آنندراج ) :
خاک توده ٔ زمین به آماجش سینه سپر ساخته . قزوینی در ابواب الجنان . (از آنندراج ). || گلوله های خاک که اطفال با آن بازی می کنند :
خاقانیا نه طفلی از این خاک توده چند.
خاک توده ٔ زمین به آماجش سینه سپر ساخته . قزوینی در ابواب الجنان . (از آنندراج ). || گلوله های خاک که اطفال با آن بازی می کنند :
خاقانیا نه طفلی از این خاک توده چند.
خاقانی .