خاتون یغما
لغتنامه دهخدا
خاتون یغما. [ ن ِ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . (برهان ) (آنندراج ) :
چو خاتون یغما بخلخال زر
ز خرگاه خلوت برآورد سر.
رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 200 شود.
چو خاتون یغما بخلخال زر
ز خرگاه خلوت برآورد سر.
نظامی .
رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 200 شود.