حمالی
لغتنامه دهخدا
حمالی . [ ح َم ْما ] (حامص ) حمالت . حرفه و پیشه ٔ حمال :
بهر حمالی خوانند مرا
کآب نیکو کشم و هیزم چست .
چند حمالی جهان کردن
در زمین حمل زر نهان کردن .
|| اجرت حمال .
بهر حمالی خوانند مرا
کآب نیکو کشم و هیزم چست .
خاقانی .
چند حمالی جهان کردن
در زمین حمل زر نهان کردن .
خاقانی .
|| اجرت حمال .