حلمی
لغتنامه دهخدا
حلمی . [ ح ] (اِخ ) ملا مقیم . یکی از شعرای ایران و از اهل کاشان است و در زمان داراشکوه مدتی در هندوستان اقامت گزید و سپس بزیارت بیت اﷲ مشرف گشت و در مکه ٔ مکرمه درگذشت . او راست :
ما را گله در عشق ز اغیار نباشد
از یار برنجیم اگر یار نباشد.
ما را گله در عشق ز اغیار نباشد
از یار برنجیم اگر یار نباشد.
(قاموس الاعلام ).