حقدلغتنامه دهخداحقد. [ ح َ ] (ع مص ) کینه در دل گرفتن . سؤالظن فی القلب علی الخلائق لاجل العداوة. (تعریفات ). منتظر فرصت کین کشی بودن . || نباریدن باران . || برنیامدن چیزی از کان . (منتهی الارب ).