ترجمه مقاله

حرامزادگی

لغت‌نامه دهخدا

حرامزادگی . [ ح َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی و کیفیت حرامزاده . || بدذاتی . حیله . مکیدت . مکر. || مجازاً، گربزی . جربزه : مانندگی کردن ایشان با آل ساسان ... الا غایت حرامزادگی و بی اصلی نباشد. (کتاب النقض ص 447). یکی از بزرگان گرگان اسحاق نام شاری را گفت هرزه مال به دیالم ندهد که با تو همان کنند به غدر و حرامزادگی که پیش از تو با همه ٔ... کردند. (تاریخ طبرستان ).
- امثال :
حرامزادگی مایه نمیخواهد ؛ یعنی برای همه کس و در همه حال براه غدر و ناروا رفتن آسان است .
ترجمه مقاله