حد و حصر
لغتنامه دهخدا
حد و حصر. [ ح َدْ دُ ح َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حد و مر. حد و حساب . رجوع به حد بمعنی اندازه شود :
فرمانبرش بدند همه سیدان عصر
افزون بدی جلالت قدرش ز حد و حصر.
فرمانبرش بدند همه سیدان عصر
افزون بدی جلالت قدرش ز حد و حصر.
منوچهری .