ترجمه مقاله

حداده

لغت‌نامه دهخدا

حداده . [ ح َ د دا دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دامنکوه بخش حومه ٔ شهرستان دامغان در 42 هزارگزی خاور دامغان و سه هزارگزی جنوب شوسه ٔ دامغان بشاهرود. جلگه و معتدل است و 980 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، پسته ، حبوبات وشغل اهالی زراعت و گله داری . صنایع دستی زنان کرباس بافی است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). یاقوت درباره ٔاین دیه گوید: دهی بزرگ میان دامغان و بسطام از سرزمین قومس میباشد. میان آن و دامغان هفت فرسنگ است و حاجیان بدان فرود آیند. و نسبت بدان حدادی است و چندتن از دانشمندان بدان منسوبند. (معجم البلدان ). سمعانی افزاید: که نام این قریه را همواره مقرون با اری تلفظ کنند و گویند «اری و حداده ». رجوع به نزهة القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 174 و قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله