ترجمه مقاله

حجاج

لغت‌نامه دهخدا

حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) پدر قابوس . ابن قانع اورا چنین یاد کرده ، عسقلانی گوید: چنین شخصی وجود ندارد، و فقط «ابوحجاج » کنیت قابوس میباشد و پدر قابوس مخارق نام دارد. رجوع به الاصابة ج 2 ص 77 قسم 4 شود.
ترجمه مقاله