ترجمه مقاله

حارث

لغت‌نامه دهخدا

حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن عبد، و بقولی عبدة،از وی ابومخنف ، بنقل از او، آرد که حارث وقعه ٔ یرموک را دریافت و نیز از او نقل کند که گفت «در گروه سواران بودم رومیئی از صف بیرون شد و مبارز طلبید من بمبارزه ٔ او شتافتم ، خالدبن ولید مرا گفت پیش از این بمبارزه ٔ دیگری پرداخته ای گفتم نه گفت بجای خود بازگرد» ابن سعد و خلیفه او را در طبقه ٔ اولی ، بعد از صحابه آرند و نیز خلیفه او را در زمره ٔ کسانی که وقعه ٔصفین را، با معاویة دیده اند، آرد و گوید سردار پیادگان فلسطین بود. وفات حارث در زمان معاویة بوده است .رجوع بکتاب الاصابة چ مصر سنه ٔ 1323 ج 2 ص 54 شود.
ترجمه مقاله