ترجمه مقاله

جک

لغت‌نامه دهخدا

جک . [ ج َ ] (اِ) جنبانیدن ماست و جغرات باشد در مشکی یا سبویی تامسکه و کره ٔ آن از دوغ جدا شود. (برهان قاطع). جنبانیدن جغرات با چوب . (انجمن آرای ناصری ). جنبانیدن جغرات در مشک یا سبو. (شرفنامه ٔ منیری ). || برات و به این معنی با جیم فارسی هم گفته اند . || شب پانزدهم شعبان را نیز گویند چه شب جک شب برات است . (برهان قاطع).
ترجمه مقاله