جوگک
لغتنامه دهخدا
جوگک . [ گ َ ] (اِ) جوجه . (فرهنگ فارسی معین ). فروخ ماکیان بود. (لغت نامه ٔ اسدی ) :
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوگک با باز کی تواند پرّید؟
رجوع به جوکک شود.
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوگک با باز کی تواند پرّید؟
منوچهری .
رجوع به جوکک شود.