ترجمه مقاله

جرنگی

لغت‌نامه دهخدا

جرنگی . [ ج ِ رِ ] (ص نسبی ) در تداول عوام ، نقد، عین ، درمی بانگ کننده ، چون بیندازند. (یادداشت مؤلف ): پول جرنگی ؛ پول نقد،بی حواله ، پولی که فی المجلس بدست شخص داده شود: هزارتومان یا صد تومان جرنگی ؛ یعنی هزار یا صد تومان پول نقد. چنانکه صد تومان پول جرنگی شمردم میان دستش ، هزارتومان پول جرنگی به او دادم . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله