جدل خاستن
لغتنامه دهخدا
جدل خاستن . [ ج َ دَ ت َ ] (مص مرکب ) خصومت و دشمنی بپاشدن :
هر دو را خاست جدل از سبب هستی فضل
در میان رفت فراوان سخن از مدحت و ذم .
هر دو را خاست جدل از سبب هستی فضل
در میان رفت فراوان سخن از مدحت و ذم .
اسدی طوسی (از ارمغان آصفی ).