ترجمه مقاله

جاهض

لغت‌نامه دهخدا

جاهض . [ هَِ ] (ع ص ) مرد تیزو سبک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تیزهوش . (از اقرب الموارد). و فیه جهوضة و جهاضة؛ ای حدةنفس . (اقرب الموارد). تیزدل . (مهذب الاسماء). شاخص . سخت دل . || کوهان بلند. || بلند از هر چیز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله