جام خانه
لغتنامه دهخدا
جام خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آینه خانه را گویند، و آن خانه ای است که در و دیوار آن را شیشه بندی کرده باشند. (برهان ) (ناظم الاطباء). خانه ای که در و دیوار آن را شیشه بندی کرده باشند از جام که عبارت از شیشه ٔ جامی است . (آنندراج ). اطاق آئینه کاری . || فرش . بساط. (دهار). مفرش . || شادروان . (دهار) : و سی خروار موکب استری از داروخانه وشراب خانه و آب و جامخانه با او بردندی . (تاریخ طبرستان ). || کنایه از فلک و چرخ :
من جام جم گرفته و با خود در این سخن
کاین جام خانه ٔ فلکی چون توان شکست .
از مدح شاه و جام می لعل چاره نیست
تا پای بست گردش این جام خانه ایم .
من جام جم گرفته و با خود در این سخن
کاین جام خانه ٔ فلکی چون توان شکست .
مجیربیلقانی .
از مدح شاه و جام می لعل چاره نیست
تا پای بست گردش این جام خانه ایم .
مجیر بیلقانی .