جامه ٔ گلگون
لغتنامه دهخدا
جامه ٔ گلگون . [ م َ / م ِ ی ِ گ ُ گو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )کنایه از محبوب . (بهار عجم ) (آنندراج ) :
جامه ٔ گلگون من امشب بس که عالم سوز بود
گر بشمع کشته میزد آستین درمیگرفت .
میرزاملک مشرقی (از بهار عجم ) (از آنندراج ).
جامه ٔ گلگون من امشب بس که عالم سوز بود
گر بشمع کشته میزد آستین درمیگرفت .
میرزاملک مشرقی (از بهار عجم ) (از آنندراج ).