ترجمه مقاله

تیزدیدار

لغت‌نامه دهخدا

تیزدیدار. (ص مرکب ) باریک بین . دقیق . در بیت زیر شعرشناس :
گرچه در شعر تیزدیدار است
از من افزون نباشدش دیدار.

مسعودسعد.


ترجمه مقاله