تیزآهنگ
لغتنامه دهخدا
تیزآهنگ . (ص مرکب ) پرصدا و بلندآهنگ که صدائی بلند و پرطنین دارد. خلاف پست آهنگ :
مرغ تیزآهنگ لختی پر فشاند
چون عمود زرفشان بنمود صبح .
عندلیب از نوای تیزآهنگ
گشته باریک چون بریشم چنگ .
سهم خدنگ تیزآهنگش خون از دیده ٔ مریخ روان ساخته . (حبیب السیر).
مرغ تیزآهنگ لختی پر فشاند
چون عمود زرفشان بنمود صبح .
خاقانی .
عندلیب از نوای تیزآهنگ
گشته باریک چون بریشم چنگ .
نظامی .
سهم خدنگ تیزآهنگش خون از دیده ٔ مریخ روان ساخته . (حبیب السیر).