تکیدن
لغتنامه دهخدا
تکیدن . [ ت َ دَ ] (ع مص ) جنبیدن و دویدن و پوییدن و تاختن . (ناظم الاطباء) :
تا ز عدم گرد فنا برنخاست
می تک و می تاز که میدان تراست .
|| لاغر شدن . کمی لاغر شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تکیدگی و تکیده شود. || تکانیدن فرش . (ناظم الاطباء).
تا ز عدم گرد فنا برنخاست
می تک و می تاز که میدان تراست .
نظامی .
|| لاغر شدن . کمی لاغر شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تکیدگی و تکیده شود. || تکانیدن فرش . (ناظم الاطباء).